تحلیل انسجام واژگانیِ متن در طنزهای فریدون توللی با تأکید بر زبان‌شناسی نقش‌گرا

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران.

2 استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران. (نویسنده مسئول)

3 استادیار، گروه علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز، شیراز، ایران.

چکیده

فریدون تولّلی یکی از معروف‌ترین هنرمندان معاصر است که سبک نوینی را در طنز‌نویسیِ فارسی ایجاد کرد. وی به‌دلیل همین ابداعات، قریب به ربع قرن در محافل ادبی-سیاسی ایران، حضوری قاطع و تأثیر‌گذار داشت. با وجود گذشت زمان و کهنه‌شدن حوادث سیاسی-اجتماعی آن دوره، هنوز طنزهای تولّلی برای مخاطبان زبان فارسی، جذّاب و شیرین است. به نظر می‌رسد بخش عمده‌ای از زیبایی‌های طنز تولّلی، به بهره‌مندی وی از زبان‌شناسی متن‌بنیاد و ابعاد زبان‌شناسی نقش‌گرا مربوط باشد. در زبان‌شناسی نقش‌گرا، انسجام متن، یکی از مهم‌ترین مؤلّفه‌های متون ادبی و هنری به شمار می‌آید. نظریۀ انسجام مایکل هلیدی و نظریۀ هماهنگی و پیوستگی رقیه حسن، از کاربردی‌ترین نظریه‌های معاصر است که از طریق آن می‌توان به میزان انسجام و جذّابیت اثری مثل التّفاصیل تولّلی دست یافت. این پژوهش به همین منظور، طنزهای تولّلی را به روش توصیفی-تحلیلی و با تأکید بر نظریۀ انسجام واژگانی هلیدی و حسن بررسی کرده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد تولّلی در خلق طنزهای التّفاصیل، از عوامل انسجام‌بخش واژگانی، بسیار خوب استفاده کرده است؛ به‌طوری که این عناصر، موجب تقویت پیوستگی ساختار و معنا در طنز وی شده و به مفاهیم مدّنظر نویسنده، عمق بیشتری بخشیده است. وی از تکرار واژگان برای انسجام در بافت کلّی متن به‌صورت بدیعی استفاده کرده و از سجع در ایجاد پیوستگی و انسجام جملات پی‌درپی بهره برده است. جناس و اشتقاق و واج‌آرایی‌های طنز تولّلی نیز جمله‌های پیشین و پسین متن را به هم پیوند داده است. در سطح باهم‌آیی واژگان نیز از مراعات‌النظیر، تضاد و مترادف به‌شکل نوآورانه‌ای استفاده کرده است. وی از تضاد، بسیار مناسب و از مترادف، بسیار کمتر بهره برده و کلمات مراعات‌النظیر را به‌جای آنکه در یک جمله به کار بَرد، هرکدام را جداگانه در یک جملۀ کوتاه به کار برده و سبب بسامد زیاد افعال و حروف ربط در متن شده است. تولّلی از این طریق، ضمن ارتقای موسیقی و لحن کلام، به انسجام‌ درونیِ متن عمق بخشیده و زبان را با اهداف سیاسی، انتقادی و انقلابیِ خود هماهنگ ساخته است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

An Analysis of Lexical Coherence in Fereydoun Tavallali’s Al-Tafasil from the perspective of functional Linguistics

نویسندگان [English]

  • Gholamreza Salimi 1
  • Zahra Rafie 2
  • Alireza Biaban Navard Sarvestani 3
1 PhD student of Persian language and literature, Islamic Azad University, Shiraz.
2 Assistant Professor, Islamic Azad University, Shiraz, Iran: Corresponding Author (z.rafeie43@gmail.com)
3 Azad Islamic University-Shiraz
چکیده [English]

Fereydoun Tavallali was among the most significant contemporary artists who established a new genre in Persian satirical writing. Due to such innovations, he maintained a decisive and influential presence in the literary and political circles in Iran for almost a quarter of a century. Despite the passage of time and the obsolescence of the sociopolitical events of that era, Tavallali's satire has maintained its charm for the Persian speaking audience. Seemingly, a crucial reason for the fineness of his satire is his command of text-based and functional linguistics. Regarding functional linguistics, text coherence is considered as a crucial component of literary works. Michael Halliday's theory of lexical coherence and Ruqaiya Hasan's theory of cohesion and cohesive harmony are among the most practical contemporary theories through which one can acknowledge the degree of coherence and magnetism of a work such as Al-Tafasil by Tavallali. This research uses a descriptive-analytical approach to investigate Tavallali's satires, with an emphasis on Halliday and Hassan's theory of lexical coherence. The results show that Tavallali has utilized the elements of lexical cohesion to create the satire in Al-Tafasil in a way that such elements have enhanced the coherence of structure and content of his satire and given more depth to his intended concepts. He has employed word repetition to enhance the coherence of the overall context in a novel way and has also used Saj' (rhymed prose) to create coherence and cohesion among successive sentences. Tavallali’s use of paronomasia, morphological derivations and alliteration has also merged the successive sentences in a solid sequence. Regarding the harmony of words, he has also made an innovative use of congeries, contrasts and synonyms; the use of contrasts is very proportionate and synonyms are used less often. Instead of using -congeries in one sentence, they are used separately in short sentences, which brings about the higher frequency of verbs and conjunctions in the text. Tavallali has thus deepened the internal coherence of the text with an enhancement of musicality and tone and has aligned the language with his political, critical and revolutionary goals.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Functional Linguistics
  • Satire
  • Al-Tafasil
  • Fereydoun Tavallali
  • Michael Halliday
  • Ruqaiya Hasan
-­ احمدی، علی‌رضا و اصلان استواری (1390)، انسجام متنی ابزاری زبان‌شناسی برای شناخت سبک‌های ادبیات فارسی، فصلنامۀ مطالعات زبانی و بلاغی، دورۀ 2، شمارۀ 3، صص 7-20.
- اخوان ثالث، مهدی (1376)، نقیضه و نقیضه‌سازان، تهران: زمستان.
- آقا‌گل‌زاده، فردوس و علی افخمی (1383)، زبان‌شناسی متن و رویکردهای آن، مجلۀ زبان‌شناسی، سال 19، شمارۀ 1، صص 89-103.
- البرزی، پرویز (1386)، مبانی زبان‌شناسی متن، تهران: امیرکبیر.
- امیری خراسانی، احمد و حلیمه علی‌نژاد (1394)، بررسی عناصر انسجام متن در نفثه‌المصدور بر اساس نظریۀ هلیدی و حسن، متن‌پژوهی ادبی، سال 19، شمارۀ 63، صص 7-32.
- باباچاهی، علی (1380)، این بانگ دلاویز، تهران: نشر ثالث.
- باوندیان، علیرضا (1388)، بررسی ماهیت و شیوه‌های طنز در فرهنگ مکتوب ایران، پنجمین همایش پژوهش‌های زبان و ادبیات فارسی، صص 610-635.
- بلعمی، ابوعلی (1383)، تاریخ بلعمی، تصحیح محمّدتقی بهار، چ3، تهران: زوّار.
- بهار، محمّدتقی (1381)، سبک‌شناسی نثر، ج2، تهران: زوّار.
- پرهام، مهدی (1370)، التّفاصیل، آینده، سال 17. شمارۀ 1-4، صص 227-238.
- تولّلی، فریدون (1331)، التّفاصیل، تهران: امیرکبیر.
- حاج‌عیدی، حوّا و حسین رضویان (1397)، عوامل انسجام در داستان عدل صادق چوبک، فصلنامۀ مطالعات زبانی و بلاغی، دورۀ 9، شمارۀ 8، صص 69-94.
- دستغیب، عبدالعلی (1364)، فریدون و آثارش، آینده، سال 11، شمارۀ 11 و 12، صص 786-794.
- ریچاردز، آی. ای (1392)، معنای معنا، ترجمۀ محمود فضیلت، تهران: مؤسّسۀ فرهنگی نشاط.
- سارلی، ناصرقلی و طاهره ایشانی (1390)، نظریۀ انسجام و هماهنگی و کاربست آن در داستان نردبان، دوفصلنامۀ زبان‌پژوهی، سال 2، شمارۀ 4، صص 51-80.
- سیدقاسم، لیلا (1396)، بلاغت ساختارهای نحوی در تاریخ بیهقی، تهران: هرمس.
- شفیعی‌کدکنی، محمّدرضا (1390)، با چراغ و آیینه (در جست‌وجوی ریشه‌های تحوّل شعر معاصر)،چ2، تهران: سخن.
- علایی، مشیت (1390)، زیبایی‌شناسی و نقد، تهران: کتاب آمه.
- فتوحی، محمود (1390)، سبک شناسی، نظریه‌ها، رویکردها و روش‌ها، تهران: سخن.
- موسوی گرمارودی، سیدعلی (1380)، دگر‌خند، تهران: مؤسّسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران.
- وثاقتی جلال، محسن (1400)، خاستگاه موسیقی نثر در نثر فارسی، کاوش‌نامه، سال 22، شمارۀ 50، صص 43-74.
-­ وصّاف شیرازی، شرف‌الدین عبداللّه (1338)، تاریخ وصّاف، به‌کوشش محمّد اصفهانی، تهران: کتابخانۀ جعفری تبریزی.
-HassanL R. (1984), Coherencean Cohesive Harmony, in J.Flood(ed). Understanding Reading comprehsion. IRA. Newark Delaware.
-Halliday. M. and Hassan. R. (1976), Cohesion in English, London. Longman.