نگاهی به نقش آیرونی در ساختار داستان شیخ صنعان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی،تهران،ایران (نویسنده مسئول)

چکیده

تأویل‌پذیری و چند‌معنایی، از ویژگی‌های عمدۀ متون ادبی است که در نتیجۀ به‌کارگیری زبان مجازی و صناعات ادبی حاصل می‌شود. یکی از مهم‌ترین شگردها برای دستیابی به این هدف، آیرونی است. نوعی بیان دو‌پهلو و گاهی چندپهلو که موجب شگفتی و غافل‌گیری مخاطب می‌شود. در بیان آیرونی‌دار، نوعی دوگانگی معنایی و معنای متناقض وجود دارد که موجد چندوجهی شدن معنا و گسترش تضاد معنایی در درون متن می‌شود. آیرونی، شگرد پرکاربردی است که نویسنده یا شاعر می‌کوشد به‌وسیلۀ آن، با بیانی دوگانه، حقیقتی را که در ورای ظاهر گفتار و رفتار شخصیت‌هاست، به خوانندۀ هوشیار بنمایاند. این شگرد ادبی در آثار عطّار نیشابوری، به‌ویژه در منطق‌الطیر، نمود بارزی دارد. عطّار با به‌کارگیری آیرونی، فضای داستان را به سمت‌وسوی هدف عرفانی آن سوق می‌دهد. بهره‌گیری وی از بلاغت به‌طور عام و آیرونی به‌طور خاص، در خلق فضای عرفانی و بیان تجربیات پیچیدۀ عرفانی و در نتیجه، اقناع مخاطبان، نقش پررنگی دارد. در این پژوهش، نمونه‌هایی از آیرونی‌های موجود در داستان شیخ صنعان را یافته ایم و با روشی کمّی و رویکردی توصیفی- تحلیلی، نقش آن‌ها را در پروردن این داستان واکاوی کرده‌ایم.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The role of Irony in "Sheikh San’ān"

نویسندگان [English]

  • Mohammad Hasan Hasanzadeh Niri 1
  • Aliyeh Vesal Sharifloo 2
1 Allameh Tabataba'i University
2 Allameh tabataba'i of University
چکیده [English]

One of the main features of literary texts is its openness to hermeneutics and equivocality, which is the result of using figurative language or literal devices. One of these literary devices is irony, a kind of bilateral or sometimes multilateral statement, which best serves to surprise the reader.  In ironical utterance, there is some sort of ambiguity and contradiction in meaning which reinforce proliferation and paradoxicality. In other words, irony is a useful literary device for the writer or poet to show a reality behind apparent behavior and utterance of the characters to the intelligent reader. Irony as a literary device, irony is observed in the works of Attār and particularly in his well-known Manteq al-tayr [The Conference of the Birds]. By the use of irony, the writer succeeds in bestowing a mystic atmosphere to the story. Attār uses rhetoric in general and irony in particular both to express his complex mystic experiences and give a sense of fulfillment to the readers. The present research has endeavored to explore role of irony in the narrative development of “Sheikh San’ān” through a qualitative descriptive- analytical method.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Irony
  • mystic
  • Attār
  • “Sheikh San’ān”
  • اصلانی، محمّدرضا (1385)، فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز، تهران:کارون.
  • انوشه، حسن (1376)، فرهنگ‌نامۀ ادبی فارسی، چ1، تهران: سازمان چاپ و انتشارات.
  • ایبرمز، ام. اچ و جفری گالت هرفم (1387)، فرهنگ توصیفی اصطلاحات ادبی، ترجمۀ سعید سبزیان م.، چ1، تهران: رهنما.
  • پاینده، حسین (1385)، نقد ادبی و دموکراسی، تهران: نیلوفر.
  • پورنامداریان، تقی (1394)، دیدار با سیمرغ، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
    • جوادی، حسن (1384)، تاریخ طنز در ادبیات فارسی، چ1، تهران: کاروان.
    • رستگار فسایی، منصور (1380)، شعر رندانه یا معنی‌گردانی‌های حافظ، نامۀ انجمن، شمارۀ 2، صص 39- 63.
    • ریچاردز، آی. ا. (1375)، اصول نقد ادبی، ترجمۀ سعید حمیدیان، تهران: علمی و فرهنگی.
    • سلطانی کوهبنانی، حسن و کامیار صیدی (1399)، تحلیل کاربرد جامعه‌شناختی انواع آیرونی در مصیبت‌نامۀ عطّار نیشابوری، فصلنامۀ مطالعات زبانی و بلاغی، سال 11، شمارۀ 21، صص 155-182.
    • شفیعی کدکنی، محمّدرضا (1392)، زبان شعر در نثر صوفیه، چ4، تهران: سخن.
    • شمیسا، سیروس (1379)، بیان و معانی، تهران: فردوس.
    • شمیسا، سیروس (1386)، نقد ادبی، تهران: میترا.
    • عطّار نیشابوری، فریدالدین (1389)، منطق‌الطیر، مقدّمه و تصحیح و تعلیقات محمّدرضا شفیعی کدکنی، چ10، تهران: سخن.
    • فتوحی، محمود (1387)، ساخت‌شکنی بلاغی: نقش صناعات بلاغی در شکست و واسازی متن، فصلنامۀ نقد ادبی، سال 1، شمارۀ 3، صص 109-135.
  • کاشانی، عزّالدین محمود بن علی (بی‌تا)، مصباح‌الهدایه و مفتاح‌الکفایه، تصحیح و مقدّمۀ جلال‌الدین همایی، تهران: کتابخانۀ سنایی.
  • کیرکگور، سورن (1396)، مفهوم آیرونی با ارجاع مدام به سقراط، چ2، تهران: مرکز.
  • موکه، داگلاس کالین (1389)، آیرونی، ترجمۀ حسن افشار، چ1، تهران: مرکز.
    • مولوی، جلال‌الدین محمّد (1389)، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسن، تهران: راه جاویدان.
    • ولک، رنه (1373)، تاریخ نقد جدید، ج1، ترجمۀ سعید ارباب شیرانی،تهران: نیلوفر.
  • هادی، روح‌اللّه، گلچین، میترا،‌ ترکی، محمّدرضا و سیما رحمانی‌فر (1398)، انتقاد اجتماعی و بازی آیرونی در ذهن و زبان سنایی، فصلنامۀ مطالعات زبانی و بلاغی، سال 11، شمارۀ 21، صص 347-378.
    • Muecke, D.C. (1980), Compass of Irony, New York-London: Methuen.
    • Cudden, j.A.A. (1999), Dictionary of literary & literary Theory (Revised by C.E. Prestion), London: T Penguin books.
    • Shipley, Joseph Twadel (1955), Dictionary of world literary terms, criticism, forms, technique (edited by T. Shipley), London: George Allen & Unwin Ltd.