بررسی سبک و شیوۀ مولانا در ساختار جمله‌های امری در دفتر سوم مثنوی شریف

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی ، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران

2  استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران (نویسنده مسئول)

3 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران

چکیده

یکی از جملاتی که در معانی ثانوی به کار می‌رود، جملة امری است. در این مقاله در نظر داریم برخی از گونه‌های جمله را از لحاظ امر و اغراض ثانوی آن که مولوی با شناخت و احاطه بر کلام و اشراف بر ظرفیت‌های وجودی معانی، در مثنوی به کار برده، بیان کنیم. به این نتیجه رسیدیم که کاربرد این ‌گونه‌ها در کلام مولانا قطعاً وجه ساختگی نداشته و کاملاً خودجوش و برگرفته از سرچشمۀ معانی بوده که از ذهن خلّاقش تراوش نموده است. ذکر این اغراض ثانوی در مثنوی، درحقیقت رشتۀ ارتباطی محکم بین ذهن خواننده و شاعر است تا حدّی که بیان شیوۀ مولانا در کاربرد این‌گونه جملات امری، بر جذّابیت و دلنشینی معانی افزوده و به مقتضای حال مخاطب، اغراض ثانوی را بیان کرده است. هدف از این پژوهش، بررسی سبک و ساختار جملات امری در دفتر سوم مثنوی شریف است. نویسندگان درصدد پاسخگویی به این پرسش­اند که مولانا به چه منظور و مقصودی از جملات امری استفاده کرده است و بسامد کدام‌یک از اغراض بیشتر است؟ نوع پژوهش، بنیادی و با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و یافته‌ها براساس تحلیل محتوا بررسی ‌شده است. جامعۀ آماری پژوهش، دفتر سوم مثنوی است. نتیجۀ پژوهش بیانگر آن است که مولانا همۀ اغراض ثانویه را به کار برده است و اغراض ثانویۀ امر فقط مختص به همان مواردی نیست که در کتاب‌های معانی ذکر شده است. پرکاربردترین این اغراض عبارت‌اند از: ارشاد، استرحام، تمنّی و آرزو، ترغیب و تشویق، دردمندی و التماس و اظهار و بیان معانی متعدّد به‌طور هم‌زمان در یک جملۀ امری توسط گوینده صورت گرفته است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

A study of Rumi's style and method in sentence structure in the third book of Masnavi Sharif

نویسندگان [English]

  • soror kan Beigi 1
  • Seyyed Mahmoud Seyed Sadeghi 2
  • Shamsalhajeyah Ardalani 3
1 PhD student in Persian Language and Literature, Islamic Azad University, Bushehr Branch, Bushehr Branch, Islamic Azad University, Bushehr, Iran
2 Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Bushehr Branch, Islamic Azad University, Bushehr, Iran
3 Assistant Professor and Faculty Member of Islamic Azad University of Booshehr
چکیده [English]

One form of sentence used to convey secondary meanings is the imperative mood. This article focuses on types of sentences involving imperative mood and conveying secondary signification in Rumi’s Masnavi, which he used in his work with his mastery of language and knowledge of conceptual capacities.  The study   The purpose of this study is to investigate the style and structure of imperative sentences in the third book of Masnavi Sharif.   The authors aim to investigate Rumi’s intention in employing imperative sentences and the ensuing secondary meaning with highest frequency. The type of research is basic and descriptive-analytical, and the findings are examined based on content analysis. The statistical population of the research is the third book of Masnavi. The result of the research indicates that Rumi has used all the secondary meaning, and imperative sentences with secondary meaning are not clearly limited to the same cases mentioned in the books of meanings. Also, the most widely used of secondary meaning are guidance, rest, desire, persuasion and encouragement, pain and supplication, and the expression of multiple meanings has been done simultaneously in one sentence by the speaker.

کلیدواژه‌ها [English]

  • personal style
  • secondarymeaning
  • imperative sentences
  • Rumi's Masnavi
  • meanings
- العلوی الیمنی، یحیی بن حمزه (بی‌تا)، الطراز (المتضمن الاسرارالبلاغه و علوم الحقایق الاعجاز)، ج 3، بیروت: دارالکتب العلمیه.
- باطنی، محمّدرضا (1371)، پیرامون زبان و زبان‌شناسی، مجموعۀ مقالات، تهران: فرهنگ معاصر.
- باقری خلیلی، علی‌اکبر (1391)، منظورشناسی جمله‌های پرسشی غزلیات سعدی، سبک‌شناسی نظم و نثر فارسی‌ (بهار ادب)، دورة 6، شمارة 1، صص 43-57.
- تفتازانی، سعدالدین (1409 ق)، شرح السّعد المسمّی مختصر المعانی، محقّق محمّد محیی‌الدین عبدالحمید، قم: ‌انتشارات سیدالشهدا.
 - تفتازانی، سعدالدین (بی‌تا)، مطوّل، حاشیۀ سید میرشریف، قم: منشورات مکتب البهداوری.
- جرجانی، عبدالقاهر (1368)، دلایل الاعجاز، ترجمة محمّد رادمنش، مشهد: آستان قدس رضوی.
- دیباجی، السیّد ابراهیم (1391)، بدایة البلاغه، چ 4، تهران: سمت.
- رجایی، محمّدخلیل (1379)، معالم البلاغه، چ 5، شیراز: دانشگاه شیراز.
- زرّین‌کوب، عبدالحسین (1374)، سرّ نی، چ 6، تهران: علمی.
- سکّاکی، ابو یعقوب (بی‌تا)، مفتاح العلوم، بیروت: دارالکتب العلمیه.
- شفیعی کدکنی، محمّدرضا (1391)، رستاخیز کلمات، تهران: سخن.
- شمیسا، سیروس (1381)، بیان و معانی، چ 7، تهران: فردوس.
- صفوی، کورش (1380)، از زبان‌شناسی به ادبیات، جلد 1: نظم، چ 2، تهران: حوزۀ هنری.
- عبدالحکیم، خلیفه (1375)، عرفان مولوی، ترجمة احمد محمّدی و احمد میرعلایی، تهران: علمی و فرهنگی.
- علوی مقدّم، محمّد و رضا اشرف‌زاده (1378)، معانی و بیان، چ 2، تهران: سمت.
- علوی مقدّم، محمّد (1372)، در قلمرو بلاغت، مشهد: آستان قدس رضوی.
- کاردانی، چنور و تیمور مالمیر (1388)، بررسی نقش‌های معنایی جملات پرسشی و امری در قصاید خاقانی، کاوش‌نامة زبان و ادبیات فارسی، دورة 10،‌ شمارة 19، صص 123-152.
- کزّازی، میرجلال‌الدین (1370)، زیباشناسی سخن پارسی (2 معانی)، تهران: نشر مرکز.
- ماهیار، عبّاس و رحیم افضلی‌راد (1393)، بررسی اغراض ثانویۀ جملات امری در غزلیات سعدی، سبک‌شناسی نظم و نثر فارسی‌ (بهار ادب)، دورة 7، شمارة 2، صص 123-136.
- مولانا جلال‌الدین (1367)، مثنوی معنوی،‌ تهران: مولی.
- ناتل خانلری، پرویز (1380)، دستور زبان فارسی، چ 18، تهران: توس.
- همایی، جلال‌الدین (1373)، معانی و بیان، به کوشش ماهدخت بانو همایی، چ 2، تهران: هما.
- همّتیان، محبوبه (1398)، تبیین نظر جرجانی در مبحث احوال مسند و مسندٌالیه و نقدی بر این مبحث در کتاب‌های بلاغی، فصلنامة مطالعات زبانی و بلاغی، دورة 10،‌ شمارة 19، صص 379-406.
- یول، جرج (1391)، کاربردشناسی زبان، ترجمة محمّد عموزاده و منوچهر توانگر، چ 5، تهران: سمت.