انسجام متنی ابزاری زبان‌شناسی برای شناخت سبک‌های ادبیات فارسی

نویسندگان

چکیده

تحقیق حاضر تلاشی در جهت بررسی و مقایسه‌ی انسجام متنی، در سبک‌های خراسانی و عراقی است، بدین منظور داستان‌های حسنک وزیر و افشین و بودلف از تاریخ بیهقی به عنوان نمونه‌ای از نثر سبک خراسانی و داستان‌های شیر و گاو و بوف و زاغ از کلیله و دمنه به عنوان نمونه‌هایی از نثر سبک عراقی، بر اساس الگوی انسجام متنی هلیدی و حسن (1976) مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه قرار گرفت. عوامل انسجامی در این الگو، عوامل دستوری، واژگانی، پیوندی است که هر کدام دارای زیرشاخه‌هایی هستند. وجود این عوامل متن را از نوشته‌های پراکنده متمایز ساخته و متن را منسجم و همبسته می‌سازد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که در هر دو اثر عوامل پیوندی بیش‌ترین درصد را به خود اختصاص دادند و عوامل دستوری و واژگانی به‌ترتیب در جایگاه‌های بعد قرار داشتند. در کل عوامل انسجامی در تاریخ بیهقی خیلی بیش‌تر از عوامل انسجامی در کلیله و دمنه بود، به‌طوری که عوامل انسجامی در تاریخ بیهقی 82/39 درصد و در کلیله و دمنه 86/20 درصد از کل واژگان را به خود اختصاص داده است. برای مشخص کردن معناداری تفاوت بین عوامل انسجامی به‌کار رفته در دو اثر از«مجذور خی» استفاده شد و نشان داده شد که تفاوت‌ها در اکثر موارد معنادار بوده است. با توجّه به این شیوه‌ی تحلیل می‌توان، برای سبک‌های ادبیات فارسی از دیدگاه انسجام متنی ویژگی‌های خاصی را برشمرد که بر اساس آن متون متعلق به سبک‌ها را طبقه‌بندی و مقایسه کرد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Textual cohesion special characteristics for knowing styles of Persian literature

چکیده [English]

The present research is an attempt to investigate and compare textual cohesion in khorasani and Iraqi styles. As such‚ the stories of ″Hasanak vazir″ and ″Afshin an Budolof from Tarikh Beyhaghi are examples of Khorasani style and stories of ″Shir and Ghav″ and ″Buf and Zagh″ from ″Kelileh and Demne″ as examples of Iraqi Style were analyzed and compared based on the model introduced by Halliday and Hassan (1976).
The results of the study indicated that in both styles the linking factors were used more than grammatical and lexical factors. In general‚ 39.82 % of the whole lexical items in ″Tarikh Beyhaghi″ were those that made textual cohesion possible. This number declined to 24.86% in Kelileh and Demneh. The chi-square test was also used in order to see whether the difference between cohesive elements in the two styles were significantly different or not. It was found out that in many cases the difference was significant leading to the conclusion that the Khorasani and Iraqi styles are significantly different in terms of textual cohesion.
According to the obtained results one can‚ in view of textual cohesion‚ consider special characteristics for Persian literature based on which the texts of Persian literature can be compared and classified.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Textual cohesion‚ discourse‚ discourse analysis‚ Tarikh Beyhaghi‚ Kelileh and Demneh‚ style