تحوّل معنای «دوش» در اندیشه خیّام، سنائی و حافظ

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استاد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران (نویسندة مسئول)

2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران

10.22075/jlrs.2024.32974.2407

چکیده

خیّام، سنایی و حافظ، سه شاعرِ اندیشمند بزرگ با مشرب‌های فکری متفاوتند که گرچه در بستر فرهنگ ایرانی‌اسلامی بالیده‌­اند، از فرهنگ ایران پیش از اسلام و آئین زرتشت نیز تأثیر پذیرفته­ اند­. اثرپذیری شاعران از دو فرهنگ زرتشتی و اسلامی در بسیاری از موارد موجب شده است که واژگان یکسان، طیّ قرن­ ها، سایه‌روشن‌های معنایی پیدا کنند. یکی از واژگانی که دستخوش تغییر گردیده، واژه «دوش» است. «دوش» تا پیش از عصر خیّام و سنایی، بیشتر به معنای «شبِ گذشته» و گاه مترادف با «سحر» بوده است. به «دوش» در معنای «شب» از دو منظر می­ توان نگریست. نخست، جایگاه ارزشمند «شب» از دیدگاه زرتشت و اسلام و دیگر، ارتباط «شب» یا «سحر» با اوقات می­گساری و باده «صبوحی». «شب» و «سحر» چه پیش از عصر خیّام و سنایی و چه پس از آن، پیوندی ناگسستنی با پیام­ های آسمانی و غیبی داشته­­ اند­. در اشعار فردوسی، منوچهری و ناصرخسرو به‌روشنی می­ توان به ارتباط این دو با الهامات شبانه پی‌برد. گاه این الهامات را پیام­ آوران غیبی مانند «سروش»، فرشته پیام­ آور آسمانی در آئین زرتشت، فرا می­ رسانده و گاه، «شب» به‌تنهایی، محمل رازها و اسرار بوده است. ارتباط «سروش» با «شب»، در اسلام نیز در قالب «وحی» و فرشتةه وحی، «جبرئیل»، بازتاب می­ یابد و مقدّمات نگرش الهیاتی به «شب» و «دوش» و «حضور پیک غیبی» را در اشعار شاعران قرون بعد خصوصاً حافظ فراهم می­ سازد. پیش از پیدایش این نگرش، «دوش» نخستین ­بار در رباعیات خیّام تحوّل معنایی می­ یابد و از مفهوم الهیاتی در پیوند با «سروش» و باورهای زرتشتی، فاصله می­ گیرد. سپس با ظهور عرفان و شعر سنایی، بار دیگر رنگ الهیاتی خویش را بازمی­ یابد و در پرتو مفهوم «عشق»، معنایی تازه­ می­ پذیرد و درنهایت، در غزلیات حافظ، با به تکامل رسیدن و متعالی­ گشتن تمام مفاهیم پیشین و افزودن معنای «ازلی»، به محوری­ترین اندیشه او بدل می‌شود.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The Evolution of the Meaning of “Dūsh” in the Thoughts of Khayyam, Sanai, and Hafez

نویسندگان [English]

  • Ali Mohammad Moazzeni 1
  • Ameneh Rajabi 2
1 Professor of Persian Language and Literature, University of Tehran, Tehran, Iran (Corresponding Author)
2 PhD student of Persian Language and Literature, University of Tehran, Tehran, Iran.
چکیده [English]

Khayyam, Sanai, and Hafez are three great poets and thinkers with different philosophical orientations. Although all the three poets are deeply rooted in Iranian Islamic culture, they have also been influenced by the pre-Islamic Iranian culture and Zoroastrian tradition. The effect of both Zoroastrian and Islamic cultures has often led to penumbras of meaning of same words over the centuries. One of those words is the term “Dūsh”, which traditionally meant “last night” and occasionally synonymous with “dawn” until the time of Khayyam and Sanai. We can view “Dūsh” from two perspectives. Firstly, the well-regarded status of “night” from the perspectives of Zoroastrianism and Islam, and secondly, the connection between “night” or “dawn” with the time of drinking wine and the morning wine (“sabūhi”). Both before and after Khayyam and Sanai, “night” and “dawn” have had an inseparable link with celestial hidden messages. In the verses of Ferdowsi, Manuchehri, and Naser Khosrow, we can vividly observe the connection between "night"/"dawn" and nocturnal inspirations. Sometimes these inspirations are conveyed by hidden messengers such as "Sorūsh" – the celestial messenger angel in Zoroastrianism – and at other times, "night" alone serves as the carrier of secrets and mysteries. The connection of “Sorūsh” with “night” is also reflected in Islam through “revelation” and “Gabriel” which set the groundwork for the divine perspective on “night”, “last night” and the “presence of the hidden messenger” in the poetry of later centuries specially, in Hafez’ poems. Before the genesis of this perspective, “Dūsh” undergoes its first semantic transformation in Khayyam’s Rubayiat, distancing itself from the divine concept associated with “Sorūsh” and Zoroastrian beliefs. Later, with the appearance of mysticism and Sanai’s poetry, it once again rediscovers its divine essence. In the light of the concept of “love,” it obtains a new meaning. Finally, in The Ghazals of Hafez, in which all former concepts and ideas are evolved and reach their pinnacle, the concept “Dūsh” becomes the central theme of his thought, especially by the addition of the meaning of “eternal” to this concept.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Dawn
  • Dūsh
  • Islam
  • Night
  • Sabūhi
  • Sorūsh
  • Zoroastrian
-اکبری گندمانی، مهرداد (1402)، سطوح انتزاع، تقابل و پارادوکس در سوانح احمد غزالی، مجلة مطالعات زبانی و بلاغی دانشگاه سمنان، سال 14، شمارة 31، صص 30-7.
-انوری، حسن (1368)، یک قصّه بیش نیست (ملاحظاتی دربارة شعر حافظ و اندیشه­های او)، تهران: مؤسّسة مطبوعاتی علمی.
-پورجوادی، نصرالله (1398)، بادة عشق (پژوهشی در معنای باده در شعر عرفانی فارسی)، تهران: کارنامه.
-حاجی­زاده، مجید (1392)، فرهنگ لغات، تعبیرات و ترکیبات دیوان اشعار حکیم سنایی، ج1، کرمان: مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان.
-حافظ شیرازی، شمس ­الدّین محمّد (1385)، حافظ، به سعی سایه، تهران: کارنامه.
-حافظ شیرازی، شمس­الدّین محمّد (1379)، دیوان حافظ، توضیح واژه­ها و معنای ابیات کاظم برگ‌نیسی، تهران: فکر روز.
-حسن ­آبادی، محمود (1383)، جایگاه سروش در فرهنگ ایران، مجلة زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان، سال دوم، صص 28-5.
-حمیدیان، سعید (1402)، شرح و تحلیل اشعار حافظ، ج2 و 3، تهران: قطره.
-خرّمشاهی، بهاءالدّین (1387)، حافظ­نامه (شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ)، ج1، تهران: علمی و فرهنگی.
-داد، سیما (1390)، فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران: مروارید.
-دهالا، مانک جی نوشیروان جی (1377)، خداشناسی زرتشتی، ترجمة رستم شهزادی، تهران: فروهر.
-دهخدا، علی ­اکبر (علّامه) (1373)، لغت­نامه، ج4 و 7 و9 و 10 و 13، چ1، تهران: دانشگاه تهران.
-رازی، نجم­الدّین (1366)، مرصاد العباد، محمّدامین ریاحی، تهران: علمی و فرهنگی.
-رستگار فسائی، منصور (1394)، شرح تحقیقی دیوان خواجه شمس­الدّین محمّد حافظ شیرازی، ج1و2، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
-رستگار فسائی، منصور (1369)، فرهنگ نام­های شاهنامه، ج1، تهران: مؤسّسة مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
-رضایی، احترام (1388)، ساقی­نامه در شعر فارسی، تهران: امیرکبیر.
-رضی، هاشم (1382)، دین و فرهنگ ایران، تهران: سخن.
-رودکی، ابوعبدالله جعفر بن محمّد (1376)، دیوان رودکی سمرقندی، بر اساس نسخة سعید نفیسی و ی.براگینسکی، تهران: نگاه.
-ستّاری، جلال (1374)، عشق صوفیانه، تهران: مرکز.
-سجّادی، سیّد جعفر (1354)، فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، تهران: طهوری.
-سلمان، مسعود بن سعد (1362)، دیوان مسعود سعد سلمان، تهران: چاپخانة فراین.
-شایگان، داریوش (1393)، پنج اقلیم حضور (فردوسی، خیّام، مولوی، سعدی، حافظ) بحثی دربارة شاعرانگی ایرانیان، تهران: فرهنگ معاصر.
- شفیعی کدکنی، محمّدرضا (1391)، رستاخیز کلمات، تهران: سخن.
-شفیعی کدکنی، محمّدرضا (1392)، تازیانه­ های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، تهران: آگه.
-شفیعی کدکنی، محمّدرضا (1392)، زبان شعر در نثر صوفیّه (درآمدی به سبک­شناسی نگاه عرفانی)، تهران: سخن.
-شفیعی کدکنی، محمّدرضا (1396)، این کیمیای هستی: دربارة حافظ، ج1و2، تهران: سخن.
-شگفت، مائده، شکری، یدالله، رضایی، محمّد، رسولی­پور، رسول (1400)، بررسی ساختارهای پارادوکسیکال در غزلیات حافظ، مجلة مطالعات زبانی بلاغی دانشگاه سمنان، سال 12، شمارة 24، صص 36-7.
-صحرایی، میترا، ابوالقاسمی، امیرحسین (1398)، بررسی تطبیقی نماز در اسلام، یهود و زرتشت، مطالعات تاریخ و تمدّن ایران و اسلام، دورة 4، شمارة 2، صص 21-9.
-صولتی چشمه ماهی، یحیی (1393)، جایگاه «زمان» در نزد دهریون، نشریة حکمت و فلسفه، سال دهم، شمارة دوم، صص 86-75.
-عنصری بلخی، ابوالقاسم حسن بن احمد (1363)، دیوان عنصری بلخی، تصحیح و مقدّمة دکتر سیّد محمّد دبیرسیاقی، بی­جا: کتابخانة سنایی.
-غزّالی، احمد (1402)، سوانح، ویرایش متن جعفر مدرّس صادقی، تهران: مرکز.
-فتوحی، محمود (1385)، شوریده­ای در غزنه (اندیشه­ها و آثار حکیم سنایی)، تهران: سخن.
-فردوسی، ابوالقاسم (1400)، شاهنامه، ج1، تهران: سخن.
-فروزانفر، بدیع­الزّمان (1396)، طریق عشق (شرح غزلیاتی چند از حافظ) به اهتمام عبدالکریم جربزه­دار، تهران: اساطیر.
- قبادیانی بلخی مروزی، ناصرخسرو (1375)، دیوان ناصرخسرو، تهران: نگاه.
-قرآن کریم (1393)، ترجمة محمدمهدی فولادوند، تهران: پیام عدالت.
-قنبری ، محمّدرضا (1393)، خیّام‌نامه، تهران: زوّار.
-قیامتی، علیرضا (1399)، نیایش­های یزدانی و منظومه­های پهلوانی، نشریة پاژ، شمارة 40، صص 196-177.
-مارتین هایدگر (1399)، شعر، زبان و اندیشة رهایی، ترجمة دکتر عباس منوچهری، تهران: مولی.
-مدرّس رضوی (بی­تا)، دیوان سنایی، تهران: سنایی.
-مشکور، محمّدجواد (1325)، دینکرد. بی­جا.
-مصفّا، ابوالفضل (1388)، فرهنگ اصطلاحات نجومی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
-منوچهری دامغانی، ابوالنّجم احمد بن قوص بن احمد (1375)، دیوان منوچهری دامغانی، به اهتمام دکتر سیّد محمّد دبیرسیاقی، تهران: زوّار.
-مؤلّف نامعلوم (1379)، مینوی خرد، ترجمة احمد تفضّلی، تهران: توس.
-میرافضلی، علی (1399)، رباعیات خیّام و خیّامانه­های پارسی، تهران: سخن.
-نظامی عروضی سمرقندی، احمد بن عمروبن علی (1386)، چهارمقاله، به اهتمام دکتر محمّد معین، تهران: صدای معاصر.
-هلدرلین، فریدریش (1393)، آنچه می­ماند، ترجمة محمود حدادی، تهران: نیلوفر.
-یوسفی، غلامحسین (1392)، چشمة روشن، تهران: علمی.