توصیف ویژگی‌های زبانی طنز احمد مطر و عناصر بلاغی در طنز ابوالقاسم حالت

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان

2 دانشیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شهیدباهنر کرمان (نویسنده مسئول)

3 استاد زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان

چکیده

نشانه‌ها در چهارچوبی از نظام‌های نشانه‌ای عمل می‌کنند؛ به‌عبارت دیگر، با قرار گرفتن در کنار یکدیگر، معنادار می‌شوند. با توجّه به امکان بررسی نظام‌های زبانی در طنز، می‌توان با به‌ دست آوردن مفاهیم نشانه‌ای نمادهای طنزآمیز در یک اثر، گفتمان اثر را مورد واکاوی قرار داد. در متون طنز، نه‌تنها بررسی سطح معنایی و رمزگان در فهم معنا مؤثّر خواهد بود، بلکه توجّه به سرچشمه‌های اصلی، یعنی جامعه‌شناسی نهفته در پس زبان طنز اثر، به‌عنوان پیش متن، در شناخت لایه‌های بلاغی و زبانی و دلالت‌های آن ضروری است. طنز سیاسی- اجتماعی، ازجمله عرصه‌های بسیار مهم جهت بازگویی حقایق جامعه به زبان نمادین و رمزی است. احمد مَطَر و قاسم حالت نیز دو شاعر معاصر طنزپرداز نام‌دار عربی و فارسی هستند که با زبانی نمادین به طرح مسائل و مشکلات جامعۀ عصر خویش می‌پردازند. نظر به تعدّد سطوح رمزگانی در کلام احمد مَطَر و لایه‌های مختلف بلاغی قاسم حالت، پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی، به بررسی حوزه های زبان و بلاغت در اشعار طنز این دو شاعر توجّه داشته است. بنابراین، ابتدا به تحلیل شعرهای احمد مطر براساس الگوی زبانی رمزگان پنج‌گانۀ بارت و سپس به شعرهای قاسم حالت با تحلیل بلاغی پرداخته‌ایم. در این پژوهش، دیوان «اَلاعمال ‌الشّعریه ‌الکامله» احمد مطر و دیوان «خروس لاری» ابوالقاسم حالت بررسی شده است. نتایج بررسی نشان می‌دهد احمد مَطَر انواع رمزگان‌های هرمنوتیکی، معنایی، کُنشی، نمادین و فرهنگی و قاسم حالت لایه‌های مختلف بلاغی، آوایی، واژگانی، نحوی و ایدئولوژیک را در ساختار اشعار خویش به ‌کار گرفته‌اند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Satire in the linguistic features of Ahmed Matar's and rhetorical elements of Abolghasem Halat's poetry

نویسندگان [English]

  • Mohammad Amin Ehsani Estahbanati 1
  • Enayatollah Sharifpour 2
  • Mohammad Reza Sarfi 3
1 Shahid bahonar University of Kerman
2 Persian Language and Literature Department, Shahid Bahonar University of Kerman.
3 Shahid bahonar University of Kerman
چکیده [English]

Signs operate within a framework of sign systems; In other words, they become meaningful by being next to each other. Considering the possibility of examining the language systems in humor, it is possible to analyze the discourse of the work by grasping the semiotic meaning of satiric symbols in a work. In humorous/satiric texts, not only is the study of the semantic level and the codes effective in understanding the meaning, but also the attention to the main sources, i.e. the sociology behind the humorous language of the work as a preface, is essential in recognizing the rhetorical and linguistic layers and their implications. Socio-political satire is one of the most important tools for retelling the facts of a society in symbolic and coded language. Ahmed Matar and  Abolghaesem Halat are two renowned poets among contemporary Arabic and Persian satirists who deal with the problems of the society of their time in a symbolic language. Considering the multiplicity of coded levels in the words of Matar and different rhetorical layers of Halat, the present study has focused on the examination of language and rhetoric in the satirical poems of these two poets from a descriptive-analytical approach. Therefore, we have first analyzed Matar's poems based on the linguistic pattern of Roland Barthes's five codes and have then focused on rhetorical analysis of Halat's poems. The scope of this research is the divan of "Al-A'mal al-Shari'ah al-Kamala" by Matar and the divan of "Khoros Lari" by Halat. The results of this study show that Matar uses different types of hermeneutic, semantic, performative, symbolic and cultural codes, and Halat employs different rhetorical, phonetic, lexical, syntactic and ideological layers in the structure of his poems.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Linguistics
  • Ahmed Matar
  • Rhetoric
  • Abolghasem Halat
  • Semiotics of Satire
  • Contemporary Poetry
  • احمدی، بابک (1393)، ساختار و تأویل متن، چ 17، تهران: مرکز.
  • آلن، گراهام (1385)، رولان بارت، ترجمة پیام یزدانجو، تهران: مرکز.
  • باقری خلیلی، علی‌اکبر (1388)، عناصر غالب بلاغی در طنزهای دیوان خروس لاری، پژوهش‌های زبان و ادبیات فارسی، دورۀ جدید، شمارۀ 3، صص 1-18.
  • پاینده، حسین (1397)، نظریه و نقد ادبی، ج 2، تهران: سمت.
  • چندلر، دانیل (1387)، مبانی نشانه‌شناسی، ترجمة مهدی پارسا، تهران: سورۀ مهر.
  • حالت‌، ابوالقاسم (1370)، دیوان‌ خروس‌لاری، تهران: کتابخانة سنایی.
  • حسینی، حسن و موسی بیدج (1380)، نگاهی به خویشتن، تهران: صدا و سیما.
  • حسینی، سید حسن (1367)، احمد مَطَر، شاعر خنده‌های تلخ، کیهان فرهنگی، شمارة 48، صص 29- 32.
  • دادور، المیرا (1387)، واژگان نشانه- معناشناسی(فرهنگ تخصصی)، تهران: مروارید.
  • رجایی، محمّدخلیل (1379)، معالم‌البلاغه، شیراز: دانشگاه شیراز.
  • رجبی، فرهاد (1391)، رسالت طنز در شعر میرزادۀ عشقی و احمد مَطَر، مجلّۀ زبان و ادبیات عربی، شمارة 7، صص 73- 102.
  • زرّین‌کوب، عبدالحسین (1371)، شعر بی‌دروغ شعر بی‌نقاب، تهران: علمی.
  • سجودی، فرزان (1382)، نشانه‌شناسی‌لایه‌ای، رسالة دکتری، دانشگاه علّامه طباطبایی تهران.
  • سجودی، فرزان (1387)، نشانه‌شناسی کاربردی، تهران: علم.
  • شفیعی کدکنی، محمّدرضا (1393)، موسیقی شعر، چ 15، تهران: آگه.
  • شمیسا، سیروس (1386)، نگاهی تازه به بدیع، تهران: میترا.
  • صلاحی، عمران (1376)، طنزآوران امروز ایران، تهران: مروارید.
  • علوی‌مقدّم، مهیار (1377)، نظریه‌های نقد ادبی معاصر، چ 1، تهران: سمت.
  • کریچلی، سیمون (1384)، در باب طنز، ترجمة سهیل سمّی، تهران: ققنوس.
  • مختاری، قاسم و همکاران (1392)، طنز سیاسی- اجتماعی و اندیشه‌های عبید زاکانی و احمد مَطَر،کاوش‌نامه ادبیات تطبیقی، سال 3، شمارۀ 12، صص 121- 146.
  • مَطَر، احمد (2001)، الاعمال الشّعریه الکامله، چ 2، لندن: دارالمحبّین.
  • مکاریک، ایرناریما (1393)، دانشنامۀ نظریه‌های ادبی معاصر، ترجمۀ مهراج مهاجر، چ 5، تهران: آگه.
  • میرعمادی، سید علی (1384)، فرهنگ توصیفی نشانه‌شناسی، تهران: معرفت.
  • نورالدینی اقدم، یحیی و دیگران (1399)، تحیل مفهوم بلاغی و زبان شناختی دو نشانۀ زبانی «محتسب» و «دنیا» در غزلی از حافظ برمبنای رویکرد نشانه‌شناسی اومبرتو اکو، فصلنامة مطالعات زبانی و بلاغی، دورة 11، شمارة 21، صص 415-444.
  • هاوکس، ترنس (1394)، ساخت‌گرایی و نشانه‌شناسی، ترجمۀ مجتبی پردل، مشهد: ترانه.