کارکرد بلاغی وجوه جملات در منظومۀ گرشاسپنامه و داستان بیژن و منیژۀ شاهنامه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی (نویسنده مسئول)

2 دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی

3 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی

چکیده

: در مطالعات بلاغی و گفتمانی آثار ادبی، بررسی وجوه جملات، از اهمیت زیادی برخوردار است. وجه جمله، بیانگر قطعیت شاعر در کلام خویش است و میزان ارتباط وی با مخاطبان را نشان می‌دهد. در بلاغت سنتّی و علم معانی، بلاغیونی چون جرجانی، سکاکی و قزوینی به وجه جمله و تأثیر شناخت آن بر روابط نویسنده و خواننده، در محدودۀ خبر و انشا توجّه داشته‌اند. در زبان‌شناسی غرب، زبان‌شناسان مدرن، مانند هلیدی و فاولر نیز وجه جمله را با گستردگی بیشتر در مقایسه با بلاغت سنّتی، معرّفی و آن را به‌عنوان مهم‌ترین عنصر در کارکرد تعاملی زبان بررسی کرده‌اند. در این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی انواع وجوه جمله (امری، پرسشی، شرطی و...) و تحلیل وضعیت و کارکرد هریک در حدود 3000 جمله‌واره از منظومۀ گرشاسپ‌نامۀ اسدی و داستان بیژن و منیژۀ فردوسی پرداخته‌ایم. بدین منظور، نخست به تحلیل و بررسی وجوه جملات پرداخته و سپس آمار حاصل را در جداول نمایانگر پراکندگی، به‌صورت تعداد و درصد درج کرده‌ایم تا بتوان قیاسی دقیق میان دو اثر برقرار کرد. نتایج پژوهش نشان می‌دهد بار اصلی رفت‌‌وآمد اطلاعات، برعهدۀ فضای گفت‌وگوست و چون تنوّع وجوه در طول روایت، چهارچوب تک‌صدایی را بر هم زده است، پویایی بی‌نظیری در آثار دیده می‌شود.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Rhetorical function of sentence moods in Garshaspnamehpoem and the story of Bijan and Manizheh from Shahnameh

نویسندگان [English]

  • Yahya Talebian 1
  • Gholamreza Mastali Parsa 2
  • Hamid Amini Asalemi 3
1 Professor of Persian Language and Literature, University of Allameh Tabataba'i: Corresponding Author
2 Associate Professor of Persian Language and Literature, University of Allameh Tabataba'i
3 PhD Student of Persian Language and Literature, University of Allameh Tabataba'i
چکیده [English]

In the rhetorical and discourse studies of literary works, the study of the moods of the sentences is of great importance. The mood of the sentence expresses the poet's certainty in his words and exposes the extent of his relationship with the audience. The subject of the sentence and the effect of its cognition on the writer-reader relationship in traditional rhetoric and semantics has been considered by great rhetoricians such as Abdul Qahir Jorjani, Sakaki and Qazvini in the field of statement and composition. In western linguistics, modern critics and linguists such as Michael Halliday and Roger Fowler have also introduced the mood of the sentence more extensively than traditional rhetoric, examining it as the most important element in the interactive function of language. In this research by descriptive-analytical method, we examine different types of sentence moods (imperative, interrogative, conditional along with vocative, benedictory and descriptive moods) and analyze each one’s situation and function within about 3000 sentences in Garshaspnameh poem from Asadi Tousi and the story of Bijan and Manijeh from Ferdowsi's Shahnameh. In this regard, first we have analyzed the different moods of the artworks in the mentioned range, then we have entered the statistics obtained from the studies in the tables representing the distribution in terms of number and percentage so that by referring to numerical statistics, an accurate comparison between the artworks can be established. The results show that the main burden of information flow is on the dialogue atmosphere and because the variety of moods throughout the narrative has disrupted the monotonous framework, unparalleled dynamics can be seen in the artworks. Knowing the effect of dialogue on the expression of emotions, Ferdowsi has purposefully used it. The large number of sentences with interrogative, imperative, benedictory and vocative moods compared to Garshaspnameh will prove this claim. Although the use of imperative, descriptive and especially interrogative moods is considered as the textual values of the two artworks, but the story of Bijan and Manijeh can be considered more challenging than Garshaspnameh due to the greater dispersion of sentences with interrogative moods.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Rhetoric
  • Semantics
  • Functional Linguistics
  • Mood of Sentence
  • Indirect Speech
  • Garshaspnameh poem
  • The story of Bijan and Manijeh
  • آق‌اولی، حسام‌العلما (1315)، دُررالأدب، شیراز: بی‌نا.
  • اسدی توسی، علی‌بن‌احمد (1354)، گرشاسپ‌نامه، ‌تصحیح حبیب یغمایی، چ2، تهران: طهوری.
  • انوری، حسن و احمد گیوی (1385)، دستور زبان فارسی، ویراست سوم، تهران: فاطمی.
  • باباخانی، طاهر، علی حیدری و مسعود سپه‌وند (1399)، انسجام در ابیات مغانه‌ای خاقانی و حافظ بر اساس الگوی نظام‌مند هلیدی، فصلنامۀ مطالعات زبانی و بلاغی، سال 11، شمارۀ 22، صص 71-108.
  • تجلیل، جلیل (1385)، معانی و بیان، ویراست دوم، چ1، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
  • جرجانی، عبدالقاهر (1984)، دلائل الاعجاز فی القرآن، با تعلیقات محمود محمّد شاکر، قاهره: مکتبة الخانجی.
  • ربیعی قهفرخی، حمید و علی‌محمّد شاه‌سنی (1401)، نقش رجز در شاهنامه و کارکرد بلاغی آن، فصلنامۀ مطالعات زبانی و بلاغی، سال 13، شمارۀ 27، صص 145-182.
  • سکاکی، ابویعقوب یوسف‌بن‌ابی‌بکر (1937م)، مفتاح‌العلوم، قاهره: مطبعة المصطفی.
  • فاولر، راجر (1390)، زبان‌شناسی و رمان، ترجمۀ محمّد غفاری، تهران: نی.
  • فردوسی (1371)، شاهنامه، به‌کوشش جلال خالقی مطلق، ج3، کالیفرنیا: بنیاد میراث ایران.
  • قزوینی (خطیب)، جلال‌الدین محمّد (1999)، الایضاح فی العلوم البلاغه، قاهره: مؤسّسة المختار.
  • مازندرانی، محمّدهادی (1376)، انوارالبلاغه، به‌کوشش محمّدعلی غلامی‌نژاد، تهران: مرکز فرهنگی نشر قبله.
  • ناتل‌ خانلری، پرویز (1391)، دستور زبان فارسی، چ23، تهران: توس.
  • ون‌دایک، تئون (1389)، مطالعۀ گفتمان: مطالعاتی در تحلیل گفتمان، ترجمۀ پیروز ایزدی و همکاران، تهران: دفتر مطالعات توسعۀ رسانه‌ها.